حدیث نفسی

کاش می توانستم همه چیز را به این راحتی فراموش کنم.....

ان روز که برای اولین بار قدم در راه گذاشتی

راهی که به گمانت برگشت نداشت.....اما برگشتی .....خیلی رود....به همان نقطه اول!

کاش می توانستی از یاد بروی.....مثل هنری...رینولدز....هسلر....

من قسم خوردم......میدانم....که عشق را فراموش کنم.....عشق اینجایی را......عشق هر جایی را!

چرا از من خبر می گیری!!.......ما که عشق نمیدانیم.....ما هیچ نمیدانیم....هیچ را میدانیم.

شاید مغزم به شعاع بحرانی رسیده!!.....

افسوس که امسال اینطور می گذرد.....افسوس!!!......

(این منم که داره از یادها میره)