چه حس غمگینی است وقتی بدانی باغچه نیز اشکهایش را
از پس ساقه های لرزان به دست باد می دهد.
وقتی بدانی لرزش پنجره ها از هیبت رنجهایی است
که در خویش نهفته دارند .
چه حس غمگینی است وقتی بدانی خدا نیز تمام تنهایی اش را
در پس پنهان هستی نهان کرده است
تا این روح ژنده از قرابت ان به رعشه نیفتد .
خوش به حال روزگار..
چه حس غمگینی ...
سلام دوست من
هیچ راهی دور نیست اگر در آن راه زنده باشیم و زنده فکر کنیم. سری بزن و نظرت رو بگو.ممنون.
چه حس غمگینی است که هر بار این جا
را باز می کنم به روز نشده!
کجایی دختر؟:)
"چه حس غمگینی است وقتی بدانی خدا نیز تمام تنهایی اش را در پس پنهان هستی نهان کرده است تا این روح ژنده از قرابت ان به رعشه نیفتد ."
وقتی اینو خوندم هیو یه چی تو دلم ریخت پایین !
مثل خیلی وقتا که ...
زیبا بود .
خدا نیز تمام تنهایی اش را..چه با شکوه!
و تنهایی ای چنین را جز با عشق نمی شود شناخت...