من سراسر تشویشم
و او در برابر من......
 آرام و بی صدا
حرفهایم را می شنود
و آشکارا می خندد......
نظرات 1 + ارسال نظر
ای ساربان... جمعه 23 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 02:13 ب.ظ http://ey-sareban.blogsky.com

سلام.
تو به من خندیدی،
و نمی‌دانستی،که من به چه دلهره از باغچه‌ی همسایه سیب را دزدیدم.
اسم وبلاگت جالبه من رو که یاد خاطره نویسی میاندازه. (من سراسر تشویشم) شعر سپید قشنگی بود.حیف که آدرس وبلاگت طولانیه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد