بگذر شبی به خلوت این همنشین درد
تا شرح آن دهم که غمت با دلم چه کرد
خون می رود نهفته ازین زخم اندرون
ماندم خموش و آه که فریاد داشت درد.....
.....روزی که جان فدا کنمت باورت شود 
دردا! که جز به مرگ نسنجند قدر مرد!!.....
نظرات 1 + ارسال نظر
من یک هیچ کس می باشم یکشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 12:02 ق.ظ http://همینجا.com

می دونستی تو زبان فارسی ریشه مرد و مرگ یکیه!...یا علی مددی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد