.....تو که از مزار شادی آن روزهایمان می آیی ٬

     برایم یک مشت خاکِ خاطره بیاور

     تا آنچه از مسیر مانده است را

     تیمّم کنم ......

نظرات 4 + ارسال نظر
زهرا پنج‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 03:54 ق.ظ http://saattanhaie.blogsky.com

سلام عزیز
قشنگ مینویسی.........امیدوارم دوستای خوبی واسه هم باشیم
من میدونم.....چشم...به اونم میگم.....واقعآ پسرا ارزش هیچی رو ندارن......دوست داشته شدن که جای خود داره
البته به بقیه توهین نشه هااااااااااا....ولی خوب چیزی که عیان است چه حاجت به بیان استD:

قربونت

من یک هیچ کس می باشم پنج‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 11:56 ب.ظ

تا دوستان همه بیایند بخوانند و در ارکستر غم نامه و دلسوزی با ما همنوازی کنند. همنوازی ارکستر احساستگری...یا علی مددی...

مریم جمعه 17 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 11:20 ب.ظ

من نفهمیدم.......اما می دونم تا وقتی آب هست، تیمم باطله ...(کتاب یک عاشقانه آرامُ می خوای یه بار دیگه؟)

ستاره شنبه 18 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 08:37 ب.ظ

اگه لطف کنی....اره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد