...دلم عجیب گرفته
خیال خواب ندارد.....

...هنوز در سفرم
   خیال می کنم در ابهای جهان قایقی است....
...هنوز تب دارم!!.....
نظرات 7 + ارسال نظر
سرمه شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 02:45 ب.ظ

و من از هجوم حقایق به خاک افتادم...

mermaid شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 05:44 ب.ظ

من خوابم می آید اما هیهات از تب خیال تو که نمی گذارد!

جاناتان شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 09:29 ب.ظ

می بینم که درست شد......:)

شاپرک شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 10:02 ب.ظ

گفتم که باشه برا فردا صبح :))

مسافر یکشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 12:41 ق.ظ http://www.jademarefat.blogsky.com

سلام بالاخره اومدی ....
دلم برات تنگ شده بود ٬ دلم شور میزد نیایی
نه بابا کاشکی سفر بودم ....
.
.
.
.

گم کرده دیار محبت
:)

Mayfly یکشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 10:21 ق.ظ

با جمله ی آخر موافقم!

مسافر سه‌شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 10:51 ق.ظ http://www.jademarefat.blogsky.com

سلام به من سر بزن منتظرتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد